عکسم + به بعضی ها رمز میدم

تیتر مطلب صرفا جهت کشوندن شما به این مطلب بود :|||||||

 

الان میخوام همون روز نویسی رو بکنم *^*

 

۲۷ خرداد ۱۴۰۰

 

سو صبح با دوستان قرار گذاشتیم رفتیم قبرستون ( چیزه.. همون بهشت زهرا 😐 )

 

چون پنجشنبه بود رفتیم تخم مرغ خیرات بدیم ( که البته من بیشتر نقش خورنده رو داشتم تا بخوام کمک کنم 😐 )

 

بعدشم رفتیم پی فسق و فجور ( رفتیم اب بازی 🤤)

 

خلاصه که سه چهار بار کامل خیس شدم و سرمای کوچولویی هم خوردم

 

بقیه روزم رو هم با کیپاپ گذروندم =/ 

 

پ.ن : * وی هنوز جوگیر فیلم سر به مهر میباشد *

 

پ.ن ۲ : بجای روز نویسی باید اسمش رو بزارم مزخرف نویسی :/

 

پ.ن ۳ : دارم انیمیشن سازی یاد میگیرم خیلی حال میدع 

 

 

  • ۶
  • نظرات [ ۳۰ ]
    • اومارای ارمی
    • شنبه ۲۹ خرداد ۰۰

    روزانه نویسی ۲۶ خرداد

    من فیلم سر به مهر رو دیدم که شخصیت اصلیش وب داشت و خاطرات روزانش رو تو وبش مینوشت cool

     

    سو منم که جوگیر اعظمم indecisionbroken heart

     

    گفتم میتونم کلی خاطره تو وبم بنویسم 🙃

     

    بریم تو کارش ✊😐💪

     

     

    روز ۲۶ خرداد برای من خیلی مهم بود چون مدرسمون میخواست اون روز کارنامه بده broken heartmail

     

     

    بخاطر همین منو بابام عنر عنر ( اشاره به سریال دودکش ) رفتیم مدرسه 

     اونجا بود که از زندگی ناامید شدم...

    تنبل ترین بچه های مدرسه شده بودن رتبه برتر 😐 ( اصلن هم احتمال نمیدیم که تقلب کردن 🔫😐)

     

    بعدشم رفتم با معلم ها خداحافظی کنم ( چون هیچ کدوم از همکلاسی هام رو نمیشناختم فقط با بعضی هاشون یکم چت کردم )...

    و اینکه اسم نصف معلم ها رو یادم رفته بود 🤤

    معلم پرورشی هم گفت باید تابستون بیاید مدرسه 😐🔪🔪🔪

     

    همین دیگ 

    بعدشم برگشتم خونه و نشستم فصل ۲ ابشار جاذبه رو نیگا کردم 

    و بقیه روزم رو تلف کردم 😐💔

     

    پ.ن : میدونم خیلی بد خاطره هام رو مینویسم ... سعی میکنم کم کم بهترش کنم ( اینجاش رو شبیه کره ای ها نوشتم 😂 )

  • ۵
  • نظرات [ ۳ ]
    • اومارای ارمی
    • جمعه ۲۸ خرداد ۰۰

    وب هنرمند بیان

    لینک

     

     

    لطفن برید فالو کنید تا اموزش نقاشی بزاره

     

    * وی دنبال آموزش نقاشی مفت میگردد :/ *

     

     

    پ.ن : میخوام یکم روز نوشت بزارم نظرتون چیع ؟

     

     

    پ.ن ۲ : قالب را نیز رونی عوض کرده:/

  • ۶
  • نظرات [ ۰ ]
    • اومارای ارمی
    • چهارشنبه ۲۶ خرداد ۰۰

    یهههه لحظهههههه بیاااین

     

     

    دقیقا چه بلایی سر جوش هاتون میارید ؟؟

    دهنم سرویس شده تقریبا ۳۹ جوش ناقابل دارم 🔫😐💘

  • ۷
  • نظرات [ ۴۵ ]
    • اومارای ارمی
    • شنبه ۲۲ خرداد ۰۰

    صد تااااا شدییییمممم

     

     

    هورااااا🥳🥳

    صد تا شدیمممممم 💃💃

    قراره چند تا کار با حال بکنیم از جمله اینکه سناتور ( ادمین ) انتخاب کنیم

    یا اینکه وب های جدید رو تبلیغ کنیم

    و کلی کار با حال دیگه ( که باید برم دو ساعت فک کنم ببینم چی کار میشه کرد 😐)

    خلاصه شاد باشید دیگ 😐

     

     

     


    پ.ن : یه اهنگ خز هم گذاشتم براتون حال کنید😐

  • ۴
  • نظرات [ ۶ ]
    • اومارای ارمی
    • پنجشنبه ۲۰ خرداد ۰۰

    اولین متن احساسی من

    یه وقــتایے
    ﯾﻬـﻮ ﺗﺼﻤیـﻢ ﻣﯿﮕـﯿﺮﯼ ﻋـﻮﺽ ﺷـی !
    ﻧﺸـﻮﻥ ﻣﯿـﺪﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ٰﺁﯾﻨـﺪﻩ
    ﺍﻣﯿــﺪﻭﺍﺭﯼ!
    ٰﺁﻫﻨـﮓ ﺷـﺎﺩ ﭘﻠـی میکنی 
    ٰﺷﯿﻄـﻨﺖ ﻣﯿﮑﻨـی!
    ﯾــﻪ ﻣـﺪّﺕ ﺍﺩﺍﻣـﻪ ﻣﯿـﺪﯼ!!
    ٰو ٰبعدش ...
    ﺑـﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﺗﻤـﻮﻡ ﺍﻭﻥ ﻣﺪﺗـے ﮐﻪ
    ﺧـﻮﺩﺗـﻮ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘـے ﻭ ﺗﻈﺎﻫـﺮ ﮐـﺮﺩﯼ !
    گریه میکنی...

     

     

     

    پ.ن : اگه فکر میکنی اینا رو من نوشتم سخت در اشتباهی من از این کارا بلد نیستم اینم از یه جای دیگه کپی کردم 😐😐😐😐🇮🇷🇮🇷

     

    خلاصه که تا ایستگاهی دیگر خدا یار و نگه دارتون😊

  • ۶
  • نظرات [ ۱ ]
    • اومارای ارمی
    • چهارشنبه ۱۹ خرداد ۰۰

    چالش مزخرف سادیسمی 😐

    خو یه چالش سادیسمی داریم براتون 

     

    قضیه از این قراره که من یه داستان یکی دو خطی تعریف میکنم بعد شما تو کامنت ادامش رو میگی بعد نفر بعدی تو کامنت بعدی ادامه داستان شما رو میگه و همینجوری ادامه پیدا میکنه تا یه سم کامل شکل بگیره😐

     

    جاست به بایس های ملت توهین نکنید 😐

     

    کامنت ها هم بازه 🙃

     

     

    سو داستان :

     

     

    جیمین از کنسرت فوق العاده Butter برگشته بود و همینطور که دست در گردن جین انداخته بود با هم تخمه میشکستن و میخوردن 😐

    اونا به بقیه گفته بودن ‌که شما با ماشین برین ما دلمون میخاد یکم پیاده روی کنیم ...

     

    همینطور که با هم قدم میزدن کم کم هوا داشت رو به سیاهی میرفت...

     

    یکهو یک نفر که پوست خیلی رنگ پریده ای داشت ( احتمالا خون آشام بود ) پرید جلوی اون ها ...

    خون آشام هم گفت : ایتط۸ثتوبجقنحقحثکی

    اون ها هم جیغ زدن و جیش کردن به خودشون زنگ زدن به پلیس 😐💔

     

    ولی همین که خاستن زنگ بزنن به پلیس 

     

    جین زد روی دست جیمین و گفت : بزار یکم بریم جلو تر الکی زنگ نزنیم

    ولی اخر مجبور میشن زنگ بزنن

    مامورای پلیس چون مست بودن میزنن به تهیونگ ولی سر راه میرن دادگاه تا حساب خون اشامی که باعث جیش دو عابر پیاده شده بود رو برسن و اعدامش کنن.. :/ 😂

    تو دادگاه مامور های پلیس یک عدد مجرم خود پاف پندار مشاهده میکنن و اینگونه میشه که فرمانده نعره میزنه خدا چه افریدی؟!

    و روح تهیونگ با لبخندی ملیح میگه همزاد گاو تو رو افریده:)

    جین و جیمین به سوی دادگاه میرن تا قصاص جیش رو بگیرن و برای ترسوندن خون اشام تمرین میکنن ولی از کیوتی بیش از حد جیمین کل بی تی اس دچار جیش میشن-_-

    و همه میرن دادگاه تا قصاص برای جیمین بگیرن 😐🙌🏻

    ولی جلوی در دادگاه روح تهیونگ با لبخندی گشاد به کوک میگه : بکش جلو اون روسری رو:|

    جونگ کوک هم از سر حرص کلا روسری رو در میاره

    پلیسا هم میان دستبند میزنن میبرنش به جرم گوش ندادن  به حرف روح مرحوم 

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    پ.ن : خداوکیلی دیدید چه سمی خلق کردیم 😐

     

    پ.ن ۲ : ادامش رو بنویسیدددددددد 

  • ۸
  • نظرات [ ۹ ]
    • اومارای ارمی
    • سه شنبه ۱۸ خرداد ۰۰

    بیاین ج ح :/

    اگه کسی حوصله دارع بیاد ج ح 

     

    # بیایید حوصله خود را با دوستانتان تقسیم کنید 😊

  • ۸
  • نظرات [ ۱۹ ]
    • اومارای ارمی
    • دوشنبه ۱۷ خرداد ۰۰

    دزدی :=|

    این ساعته رو از وب هرمیون دزدیدم :/

     

    خدا وکیلی کی فکر میکرد اگه کپیش کنی میشه تو وب خودتم داشته باشیش X|

     

    پ.ن : یه مدت پست ثابت

  • ۱۳
  • نظرات [ ۹ ]
    • اومارای ارمی
    • يكشنبه ۱۶ خرداد ۰۰

    تبلیغ

     دلت   میخاد توی  یه عمارت  پر از پرنسس های  خوشگل زندگی کنی ؟ ¿

      یا دلت میخاد عضوی  از   این عمارت باشی ؟¡ 

        میدونستی   کلی پرنسسای  خوشگل  اینجا  قراره زندگی  کنن ؟ 🍃

      پس بدو بیا   عمارت بیان و فالو کن  

     اولین  عمارتی که  تاسیس  شده  در بیانه  

        اسمش  عمارت  رویاییه   👑💛

       قراره کلی خوش بگذره  پس زودتر بیا داخل این عمارت  رویایی  🍃

         وقتی به  ۶۰   برسه   کارشو شروع میکنه  🔥

      و  .....

     ۱۰۰  تایی بشه   مراسم تاج گذاریه  پرنسس هامونه 😍🔥

    بدو که اگر دیر برسی  به  جای دلخواهت تو این عمارت نمیرسی !😉

     

    در ورود به عمارت 🍃🔥

  • ۵
  • نظرات [ ۰ ]
    • اومارای ارمی
    • شنبه ۱۵ خرداد ۰۰
    + این اولین عکس منتشر شده از جیمینه بعد از عضویت تو بسیج مرکزی سئول




    خاب خاب خاب تو اینجا میتونید پدر مادر بیانی بیابید
    وب خودتون رو ب تبلیغید

    به مردم مستضعف بیان ( وب های جدید ) کمک بوکنید


    به هیتر ها فوش ( یا شایدم فحش ) بدهید :/


    و کلا باشد که هدایت شوید
    موضوعات